برای خوشبخت بودن مادر بودن کافیست ...♥♥♥

خوش آمدی میوه ی عمرم .......

1392/6/20 17:17
222 بازدید
اشتراک گذاری

 سلام جوجوی من 

خوش اومدی ثمره عشق من وباباجونی

دیشب اومدم خونه خاله حالم اصلا خوب نبود 

باباجونی هم سرکارمشکل پیداکرده بود

ازطرف دیگه نگران شما بودم الهی فدات شم

خاله جون دید خیلی نگرانم حالم بدبود باباباجونی وخاله

وصدالبته به اتفاق شما رفتیم سونوگرافی رنگی عارف

واییییییییییییی مامانی نمی تونم توضیح بدم چقدر نگران بودم 

فقط زیرلب صلوات می فرستادم ونذرونیاز می کردم

باباجونی خیلی نگران بود منم که میدید آروم قرار نداشت

هرچی شوخی می کرد که من بخندم

وحواسم  پرت شه استرسم کمتر بشه 

ولی من حالم خیلی بدتر ازاین حرفها بودددددددددددد

وقتی نوبتم شد به اتفاق خاله باهم رفتیم داخل اتاق

خاله پشت پرده انتظارمی کشید

دکترمانیتور روبه روم روشن کرد 

مامانی دل تودلم نبود توی اتاق آرامش مطلق بود 

اقای دکترهاشمی شروع کرد به پرستار ......

وای خدایا می بینمت عشقم  همه ی امیدم

 اره هستی : هستی : هستی من :من دیدمت مامان جون 

الهی مامان فدات شه  الهی قربونت بشم 

سریع  ازدکتر پرسیدم ضربان قلب داره 

دکتر سکوت کرد بعد بایک مکث طولانی

گفت اره صحیح سالمه 

دست خودم نبود زدم زیر گریه یهو دکتر گفت اروم باش 

اینطوری نمی تونیم ببینیمش

اره من شما جوجوی مامانی رویه دل سیر دیدم 

الهی فدات شم اون لحظه زیباترین ثانیه های زندگیم روتجربه کردم

ازتخت اومدم پایین خاله جون بغل کردم دوتایی زدیم زیرگریه

باهم ازاتاق اومدیم بیرون باباجونی نشسته بود

آتنا جون دخترخاله روبغل کرده بود

تامن وخاله روبااشکهای سرازیر دید نمی دونی چه حالی شد

اشکام فرصت حرف زدن نمیداد

خاله گفت علی جون سالمه من که گفتم سالمه 

نتونستم چیزی بگم رفتم توحیاط زدم زیر گریه

باباجونی اومد دستامو محکم گرفت 

گفت من گفتم سالمه جیگر حالادیگه گریه نکن

خداروشکر صحیح سالمه 

بعدپرستارصدام زد باباجونی رفت جواب وگرفت

 اشک شوق  توچشمای همه مون بود 

بعدهمه باهم به اتفاق مهدی آقاشوهرخاله زهره رفتیم بیرون 

میدونم بودی جوجوی مامان ودیدی چقدر خوش گذشت 

اره فدات شم حضور میوه عشقمونوبا باباجونی

باخانواده خاله جونجشن گرفتیم 

خدایاشکرت شششششششششششششکککککککککککککرت

همه این لحظه های قشنگ از لطف وعطوفت شماست خدا جونم 

خدایاهمه این خنده هاوشادی هاروازتودارم

خدایا سجده شکر بجامیارم ازوجودفرزندی که در وجودم نهادی

وبرمن لقب مادر هدیه دادی 

خــــــــــــــــــــدا جــــــــــــــــــــون دوســـــــــــتـــــــت دارم 

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

 

 

 

 

 

     تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com  

          

 

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان آتنا جون وتمشک کوچلو
20 شهریور 92 21:36
سلام عزیزم سلام مریمم عزیزم خوشحالم که شادی رو تو وجود شما وعلی می بینم خدارو شکر عزیزدلم مواظب خودت نی نی و علی باش امیدوارم ین انتظار شیرینی رو به سلامتی پشت سر بذاری و نی نی قند عسلت رو در آغوش بکشی عزیز دلم این بوسه ها مال عسلم
خورشید
21 شهریور 92 14:11
عزیزم بهت تبریک میگم واااااای خوش به حالت منم واست واسه احساس خوب مادری اشکام ریخت منم تو شادیتون سهیم . برای منم دعا کن که همه چیز خوب باشه آخه قرار30 ام برم سونو این 9 روز خیلی سخت میگذره برام دعا کن
ninimamanjon
23 شهریور 92 15:27
سلام عزیزم درکت می کنم امیدوارم خدادل شما روهم شادکنه بی خبرمون نزاری ماهم واست دعامی کنیم
ninimamanjon
23 شهریور 92 15:31
سلام خاله جون بخاطرهمه دلگرمی هاوارامشی که به من وجوجومیدی ازت ممنونم خیلی دوستتون دارم مواظب خودتون ونی نی واتنا جونی باش میبوسمت